داستان لاک پشت و مسابقه‌ی دوچرخه‌ سواری

در دل جنگلی سبز و شاد، لاک پشتی زندگی می‌کرد به نام نریمان. نریمان همیشه آرام راه می‌رفت، با حوصله غذا می‌خورد و بیشتر وقتش را زیر آفتاب چرت می‌زد. اما یک روز که پوستر رنگارنگی را روی درخت دید، چشم‌هایش برق زد.

روی پوستر نوشته بود: «مسابقه‌ی بزرگ دوچرخه‌سواری جنگل! همراه با جایزه‌ای ویژه!»

داستان مسابقه بزرگ جنگل

نریمان با خودش گفت: «چرا که نه؟ من هم می‌تونم هیجان رو تجربه کنم!» و همان روز یک دوچرخه‌ی کوچک مخصوص لاک پشت‌ها قرض گرفت. فقط یک مشکل بود: او هیچ‌وقت دوچرخه‌سواری نکرده بود، مخصوصاً در مورد ترمز چیزی نمی‌دانست!

روز مسابقه فرا رسید. حیوانات جنگل با شور و شوق جمع شده بودند. خرگوش، سنجاب، راکون و حتی گوزن در صف ایستاده بودند و دوچرخه‌های درخشانشان را آماده کرده بودند. وقتی نریمان با کلاه ایمنی و دوچرخه‌اش آمد، همه با تعجب نگاهش کردند.

خرگوش گفت: «مطمئنی؟ مسابقه آسون نیست‌ها!»
نریمان لبخند زد و گفت: «باید چیزای جدید رو امتحان کرد.»

مسابقه دوچرخه سواری لاک پشت

سوت آغاز زده شد. همه مثل باد حرکت کردند و نریمان هم آرام آرام رکاب زد. در کمال تعجب، او از تپه‌های نرم بالا رفت و حسابی لذت برد. اما وقتی به شیب تند رسید، ناگهان سرعتش بیشتر و بیشتر شد!

«آخ! ترمز کجاست؟!» نریمان فریاد زد.

او از کنار همه با سرعت رد شد. برگ‌ها، میوه‌ها و حتی یک کلاه‌حصیری در مسیر پرتاب شدند. حیوانات با دهان باز نگاه می‌کردند که نریمان چطور مثل یک موشک پایین رفت و در نهایت… شترق! مستقیم در تپه‌ای از کاه فرود آمد.

همه دویدند سمتش. خوشبختانه نریمان فقط کمی گیج شده بود، اما کلی خنده روی لب همه نشست.

جغد دانا جلو آمد و گفت: «نریمان، شجاعتت ستودنیه، ولی یادت باشه، هیجان بدون آمادگی می‌تونه خطرناک باشه.»

از آن روز به بعد، نریمان تصمیم گرفت اول تمرین کند، یاد بگیرد چطور ترمز بگیرد و بعد در مسابقات شرکت کند. او فهمید که تجربه‌های جدید عالی‌اند، ولی یادگیری و آمادگی همیشه باید اول باشه.

و البته، هیچ‌وقت اون پرواز خنده‌دارش از یاد جنگل نمی‌ره!

جدید ترین محصولات